بازیگرتنها
هرچی بازیگریت بهتر باشه تنهائیت هم بیشتره
چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 2:23 :: نويسنده : بازیگرHK
چت باخدا
گفتم: چقدر احساس تنهایی میكنم ![]() گفتی: فانی قریب .:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::. گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم... كاش میشد بهت نزدیك شم
![]() گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::. گفتم: این هم توفیق میخواهد!
![]() گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لكم .:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::. گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::. گفتم: با این همه گناه... آخه چیكار میتونم بكنم؟
![]() گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده .:: مگه نمیدونید خداست كه توبه رو از بندههاش قبول میكنه؟! (توبه/۱۰۴) ::. گفتم: دیگه روی توبه ندارم
![]() گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۲-۳) ::. گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟
![]() گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا .:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/۵۳) ::. گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
![]() گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله .:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::. گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میكنه؛ عاشق میشم!
![]() ![]() گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین .:: خدا هم توبهكنندهها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::. ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك
![]() گفتی: الیس الله بكاف عبده .:: خدا برای بندهاش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::. گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار میتونم بكنم؟
![]() گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریكیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::. با خودم گفتم: خدا... خالق هستی... با فرشتههاش... به ما درود بفرستن تا آدم بشیم؟! ...
![]() در این شبهای با ارزش از دوستان عزیزم ملتمسانه میخواهم برای سلامتی یکی از بهترین دوستام دعا کنند.
خدایا نا امیدم نکن.
دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, :: 21:47 :: نويسنده : بازیگرHK
اين شعر ها ديگر برای هيچكس نيست آن قدر تنهايم ، كه حتی درد هايم حتی نفس های مرا از من گرفتند دنيای مرموزيست ، ما بايد بدانيم بايد خدا هم با خودش روراست باشد من میروم ، هرچند مي دانم كه ديگر
ای باران ؛باران قطره ای چند ببار قطره ای چند بریز باده در جام غم آلوده ی من از پس شیشه تورا می نگرم شیشه احساساتیست وعرق میکند از شرم زیاد فاصله مختصر است تو دراین نزدیکی شیشه اما اینجا مثل یک دیوار است آی باران باران بوی نمناکی خاک بوی نمناکی برگ بوی نمناکی یک خاطره از قامت تو می آید ... من ازین فاصله ها بیزارم وازین دلتنگی وازین حسرت دیدارتو در زندانم وچه دور ازمن واین دلتنگی بوی تو میآید ومن اینجا بی تاب وای باران باران شیشه پنجره را باد شکست ونشان داد به من که خدا فاصله را می بیند پنجره باز شد و فهمیدم که خدا می دیدم پنجره باز شد وباران زد صورتم خیس شد از بوسه ی پی در پی تو باد پیچید دراین خلوت و رفت و تو در آغوشم ... آسمان نعره زد و باد گریخت خانه ها رفت به آب آب بیتاب شدو طوفان شد شهر ویران شد ازین خشم عجیب وتو میترسیدی دست من می لرزید وتو درآغوشم اشک در چشم ترت جریان داشت تازه میفهمیدم سهم من از تو فقط بوسه ای از باران بود و تورا پس دادم آسمان صاف شد وابر گذشت شهر آرام شد و باد گذشت خنده ای زد به من و خواب مرا پایان داد یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:, :: 1:21 :: نويسنده : بازیگرHK
مرا اینگونه باور کن... کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته... خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟! نمی دانم مرا ایا گناهی هست..؟ که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست..؟؟؟ مرا اینگونه باور کن
|
آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |