بازیگرتنها
هرچی بازیگریت بهتر باشه تنهائیت هم بیشتره
مرگ من روزی فرا خواهد رسید دربهاری روشن از امواج نور درزمستان غبار آلود دود یاخزانی خالی از فریادو شور مرگ من روزی فرا خواهد رسید روزی از این تلخ و شیرین روزها روز پوچی همچو روزان دگر,سایه ای ز امروزها,دیروزها بعدمن ناگه به یک سو میروند پرده های تیره دنیای من چشم های ناشناسی میخزد,روی کاغذها ودفترهای من میرهم ازخویش ومی مانم ز خویش هرچه بر جا مانده ویران میشود روح من چون بادبان قایقی,درافقای دور پنهان میشود میشتابد از پی هم بی شکیب,روزها و هفته ها و ماهها چشم تو در انتظار نامه ای خیره میماند به چشم راهها لیک دیگرپیکر سرد مرا,میفشارد خاک دامنگیر خاک! بی تو دور از ضربه های قلب تو قلب من میپوسد انجا زیر خاک بعدها نام مرا بارن و باد,نرم میشویند از رخسار سنگ گورمن گمنام میماند به راه فارغ از افسانه های نام وننگ.... نظرات شما عزیزان:
|
آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |